خانواده در فرهنگ غنی ما، به عنوان اولین و مهمترین کانون تربیت و پرورش انسان، از جایگاه ویژهای برخوردار است. ایجاد محیطی که در آن فرزندان احساس امنیت، عشق، پذیرش و حمایت کنند، نه تنها یک وظیفه، بلکه یک سرمایهگذاری ارزشمند برای آینده فردی و اجتماعی آنها و همچنین آرامش و پویایی خود خانواده است. محیط امن و حمایتی، بستری است که در آن نهال وجود کودک به بهترین شکل ریشه دوانده، استعدادهایش شکوفا شده و ارزشهای اخلاقی و دینی در جان او نهادینه میشود. در دنیای پر از چالش امروز، که فرزندان ما با انواع پیامها و تأثیرات بیرونی مواجه هستند، اهمیت این پناهگاه خانوادگی دوچندان است. هدف این نوشته، بررسی ابعاد کلیدی ایجاد چنین محیطی در چارچوب خانواده ایرانی و ارائه راهکارهایی عملی برای والدین است.
گام اول: برقراری امنیت عاطفی؛ پناهگاه دل فرزندان
امنیت عاطفی، سنگ بنای یک محیط سالم است. فرزند باید احساس کند که خانه و آغوش والدین، امنترین نقطه دنیا برای او است؛ جایی که میتواند بدون ترس از قضاوت، تمسخر یا طرد شدن، احساسات خود (چه مثبت و چه منفی) را بیان کند، اشتباهاتش را بپذیرد و از حمایت بیقید و شرط والدینش برخوردار باشد. این امنیت از طریق ابراز منظم محبت کلامی و عملی (مانند “دوستت دارم”، “به تو افتخار میکنم”، در آغوش گرفتن، بوسیدن)، گوش دادن فعال و همدلانه به صحبتهای فرزند، اعتبار بخشیدن به احساسات او (حتی اگر برای ما منطقی نباشد) و پرهیز از تنبیهات بدنی یا کلامی تحقیرآمیز ایجاد میشود. برای مثال، وقتی کودکی پس از یک شکست در بازی یا امتحان، ناراحت و گریان به خانه میآید، به جای سرزنش یا بیاهمیت جلوه دادن احساسش (“این که گریه نداره!”)، باید با او همدلی کرده و بگوییم: “میفهمم که خیلی ناراحتی، اشکالی نداره، من کنارتم. بیا با هم صحبت کنیم ببینیم چه اتفاقی افتاده.”
گام دوم: عشق و پذیرش بیقید و شرط؛ “تو را همانگونه که هستی دوست دارم.”
فرزندان باید عمیقاً باور کنند که عشق والدینشان به آنها مشروط به رفتار خوب، نمرات عالی یا موفقیتهایشان نیست، بلکه آنها را همانگونه که هستند، با تمام نقاط قوت و ضعفشان، دوست دارند و میپذیرند. این پذیرش بیقید و شرط، به کودک اعتماد به نفس و جرئت تجربه کردن و حتی اشتباه کردن را میدهد. البته این به معنای تأیید رفتارهای نادرست نیست، بلکه به معنای جدا کردن “رفتار” از “شخصیت” کودک است. میتوانیم رفتار اشتباه کودک را نقد کنیم، اما همچنان به او اطمینان دهیم که دوستش داریم. برای نمونه، اگر فرزندی دروغ گفته، به جای اینکه بگوییم “تو دروغگوی بدی هستی”، میتوانیم بگوییم: “من از اینکه راستش رو نگفتی خیلی ناراحت شدم، دروغ گفتن کار درستی نیست، اما من هنوز تو رو خیلی دوست دارم و میخوام کمکت کنم تا یاد بگیری همیشه راستشو بگی.”
گام سوم: ایجاد ساختار، قوانین روشن و انضباط سازنده
محیط امن و حمایتی به معنای بیقانونی و هرجومرج نیست. کودکان برای رشد سالم، نیاز به ساختار، مرزهای مشخص و قوانین روشن و قابل فهم در خانه دارند. این قوانین باید متناسب با سن کودک، با مشارکت او (در صورت امکان) و با ذکر دلیل وضع شوند و از همه مهمتر، والدین در اجرای آنها ثبات قدم داشته باشند. انضباط نیز باید به جای تنبیه، بر آموزش و راهنمایی متمرکز باشد و با هدف کمک به کودک برای درک پیامدهای رفتارش و یادگیری رفتارهای مطلوبتر صورت گیرد. در فرهنگ اسلامی نیز بر اهمیت تربیت همراه با محبت و قاطعیت توأمان (ادب کردن) تأکید شده است. برای مثال، تعیین ساعت مشخص برای خواب، محدودیت در استفاده از وسایل الکترونیکی، یا مسئولیتپذیری در انجام برخی کارهای شخصی متناسب با سن، نمونههایی از قوانین سازنده هستند.
گام چهارم: الگوی عملی والدین؛ “کودکان آنچه میبینند، میآموزند.”
والدین، اولین و مهمترین الگوی رفتاری برای فرزندان خود هستند. نمیتوان از کودک انتظار داشت که راستگو، مهربان، باایمان یا مسئولیتپذیر باشد، در حالی که خود ما در عمل خلاف آن را نشان میدهیم. اگر میخواهیم فرزندانمان ارزشهای فرهنگ ما، مانند احترام به بزرگتر، صداقت، امانتداری، کمک به دیگران و انس با معنویات را بیاموزند، باید این ارزشها را در رفتار و گفتار روزمره خودمان به نمایش بگذاریم. برای نمونه، نحوه صحبت کردن ما با همسرمان، با والدینمان، با همسایگان و حتی با افراد غریبه، همگی در حال آموزش به فرزندان ما است. وقتی فرزند میبیند که والدینش با احترام با یکدیگر گفتگو میکنند، به نماز اول وقت اهمیت میدهند یا در مشکلات به یکدیگر کمک میکنند، این رفتارها در او نهادینه میشود.
گام پنجم: تشویق استقلال، مسئولیتپذیری و مهارت حل مسئله
محیط حمایتی به معنای انجام تمام کارها برای فرزند و برداشتن تمام موانع از سر راه او نیست. بلکه باید به او کمک کنیم تا به تدریج و متناسب با سنش، استقلال پیدا کند، مسئولیت کارهای خود را بپذیرد و مهارت حل مشکلات را بیاموزد. واگذار کردن برخی مسئولیتهای کوچک در خانه، دادن حق انتخاب (در موارد مناسب)، اجازه دادن به او برای تجربه کردن و حتی شکست خوردن (در محیطی امن) و سپس راهنمایی او برای یافتن راهحل، به رشد اعتماد به نفس و توانمندی او کمک شایانی میکند. برای مثال، به جای اینکه همیشه اتاق فرزند نوجوانمان را ما مرتب کنیم، میتوانیم این مسئولیت را به خود او واگذار کرده و در صورت نیاز، فقط او را راهنمایی کنیم.
گام ششم: ایجاد فرصتهایی برای گفتگو، ارتباط و گذراندن وقت با کیفیت
در دنیای پرمشغله امروز، اختصاص زمان باکیفیت برای بودن با فرزندان و گفتگو با آنها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. این زمان نباید صرفاً حضور فیزیکی باشد، بلکه باید همراه با توجه کامل، گوش دادن فعال و تعامل دوطرفه باشد. بازی کردن با فرزندان، خواندن کتاب برای آنها، صرف وعدههای غذایی در کنار هم بدون حضور عوامل مزاحم (مانند تلفن همراه)، و ایجاد فضایی که فرزندان به راحتی بتوانند در مورد دغدغهها، شادیها و نگرانیهای خود با والدین صحبت کنند، پیوند عاطفی را تقویت کرده و احساس امنیت و تعلق را در آنها افزایش میدهد.
کلام پایانی
ایجاد محیطی امن و حمایتی برای فرزندان در خانواده ایرانی، یک هنر و یک مسئولیت دائمی است که نیازمند عشق، آگاهی، صبر و تلاش مستمر والدین میباشد. این محیط، نه تنها بستر رشد جسمی و روانی سالم فرزندان را فراهم میآورد، بلکه به آنها کمک میکند تا با اعتماد به نفس، ایمان و مهارتهای لازم، در مسیر زندگی قدم برداشته و به اعضای مفید و مؤثری برای جامعه خود تبدیل شوند. با نهادینه کردن عشق بیقید و شرط، احترام متقابل، و ارزشهای اصیل در کانون خانواده، میتوانیم بهترین میراث را برای نسل آینده به یادگار بگذاریم.
“واکنش به نمره پایین فرزند و ترس از سرزنش”
امیر، دانشآموز کلاس پنجم، در امتحان ریاضی نمره پایینی گرفته است. او از ترس واکنش پدر و مادرش، که معمولاً نسبت به نمرات او حساسیت زیادی نشان میدهند و گاهی او را با همکلاسیهایش مقایسه میکنند، کارنامه خود را پنهان کرده است. او احساس میکند که اگر حقیقت را بگوید، با سرزنش و شاید حتی تنبیه مواجه خواهد شد و دیگر آن فرزند “خوب و بااستعداد” همیشگی نخواهد بود.
والدین امیر چگونه میتوانستند پیش از این، محیطی را ایجاد کنند که امیر به جای پنهانکاری، با اطمینان مشکل خود را با آنها در میان بگذارد؟ در حال حاضر که متوجه این موضوع شدهاند، چه واکنشی از سوی آنها میتواند به ایجاد احساس امنیت در امیر و حل ریشهای مشکل کمک کند، به جای اینکه صرفاً بر روی نمره تمرکز کنند؟
میخواهم بیشتر بدانم:
تربیت بدون فریاد، هال ادوارد رانکل، مترجم اکرم کرمی، انتشارات صابرین
پرورش روان کودک، دانیل جی آمن، مترجم هانیه علیایی، انتشارات میلکان
تربیت بدون قشقرق، تینا پین برایسون، مترجم شادی حامدی آزاد، انتشارات نون