نام کاربر

تفاوت‌های شنیداری زن و مرد

آیا روی یک موج می‌شنویم؟

تصور کنید رابطه‌ی شما یک دستگاه رادیوی ارزشمند است. گاهی، با این‌که هر دو کنار هم نشسته‌اید، به نظر می‌رسد یکی از شما صدای شفاف و واضحی از یک ایستگاه دریافت می‌کند و دیگری تنها نویز و پارازیت می‌شنود. هر دو به دنبال شنیدن موسیقی عشق هستید، اما گویی یکی بر روی فرکانس تحلیل منطقی تنظیم شده و دیگری بر روی فرکانس اتصال عاطفی. این استعاره، خلاصه‌ای از دنیای پیچیده و شگفت‌انگیز تفاوت‌ها در «چگونه شنیدن» میان زن و مرد است؛ تفاوتی که نه از سر بی‌توجهی، بلکه ریشه در ساختارهای روان‌شناختی ما دارد. درک این تفاوت‌ها، کلید کوک کردن رادیوی رابطه و رسیدن به یک دریافت مشترک و دلنشین است.
این مقاله برای زوج‌های جوانی نوشته شده که گاهی حس می‌کنند حرف‌هایشان در مقصد، آن‌طور که از مبدأ فرستاده شده بود، دریافت نمی‌شود. هدف ما این است که به جای سرزنش، به درک برسیم و به جای فاصله، پل بسازیم.

فیلترِ شنیداری: مغز مرد به دنبال «چه باید کرد؟»، مغز زن به دنبال «چه حسی دارد؟»

این شاید کلیدی‌ترین تفاوت در پردازش اطلاعات شنیداری باشد. وقتی گوش‌های ما صدایی را دریافت می‌کنند، مغزمان آن را از یک «فیلتر» عبور می‌دهد تا معنایش را درک کند. فیلترهای زن و مرد اغلب متفاوت عمل می‌کنند. بیایید یک صحنه آشنا را تصور کنیم: خانم بعد از یک روز کاری سخت، شروع به تعریف کردن از رفتار غیرمنصفانه رئیسش و فشاری که تحمل کرده، می‌کند.
در مغز مرد چه می‌گذرد؟ به محض شنیدن کلمات «مشکل» و «فشار»، مغز او به صورت خودکار فیلتر «حل مسئله» را فعال می‌کند. او کلمات را به عنوان داده‌های یک معما می‌شنود و به دنبال سرنخ‌هایی برای رسیدن به راه‌حل است. برای او، شنیدنِ مؤثر یعنی تحلیل علل و رسیدن به یک استراتژی برای اقدام.
در مغز زن چه می‌گذرد؟ او همان کلمات را با فیلتر «پیوند عاطفی» می‌شنود. مغز او به دنبال شناسایی و درک احساسات پشت کلمات است: استرس، بی‌عدالتی، خستگی. برای او، شنیده شدن یعنی به اشتراک گذاشتن بارِ احساسی و دریافت تأیید برای آن حس.
این تفاوت بنیادی در «هدفِ شنیدن»، دلیل اصلی بسیاری از سوءتفاهم‌ها است. مرد احساس می‌کند با تمرکز کامل برای حل مشکل، نهایت عشق خود را نشان داده و زن حس می‌کند چون احساساتش درک نشده، اصلاً شنیده نشده است.

یک کانال یا چند شبکه؟ تمرکز در دنیای شنیداری مرد و زن

آیا تا به حال برایتان پیش آمده که با همسرتان صحبت می‌کنید، در حالی که او غرق تماشای فوتبال یا خواندن اخبار در گوشی خود است و در پایان، انگار هیچ‌کدام از حرف‌های شما را نشنیده است؟ این رفتار که اغلب به «بی‌توجهی» تعبیر می‌شود، ریشه در تفاوت در «ظرفیت کانال‌های شنیداری» دارد.
شنوایی تک‌کاناله مرد: مغز مردان غالباً به صورت «تک‌کاناله» عمل می‌کند. وقتی روی یک کار متمرکز می‌شوند، کانال‌های دیگر مغزشان، از جمله شنوایی، به طور موقت در اولویت پایین‌تر قرار می‌گیرد. برای شنیدن صدای دیگر، باید آگاهانه کانال را عوض کند.
شنوایی چندشبکه‌ای زن: ذهن زنان بیشتر شبیه یک شبکه درهم‌تنیده است که می‌تواند چندین جریان اطلاعات را هم‌زمان پردازش کند. سیستم شنیداری او برای دریافت همزمان از چند منبع طراحی شده است.
بنابراین وقتی زن در حین تماشای تلویزیونِ مرد، با او صحبت می‌کند، از دید مرد، این یک صدای ورودی اضافی است که سیستم تک‌کاناله‌اش را مختل می‌کند. اما زن که قابلیت دریافت چندگانه دارد، این ناتوانی در شنیدن را حمل بر بی‌اهمیتی می‌گذارد.

رمزگشایی از صدا: شنیدنِ «داده‌ها» در برابر شنیدنِ «نواها»

تفاوت ظریف اما بسیار مهم دیگر، در این است که از یک پیام صوتی، کدام لایه اطلاعاتی استخراج می‌شود.
مردان داده‌ها را می‌شنوند: آن‌ها تمایل دارند کلمات را به صورت «تحت‌اللفظی» رمزگشایی کنند. برایشان محتوای صریح جمله، یعنی اصل پیام. اگر همسرشان بگوید: کیسه زباله پر شده، آن‌ها این داده را دریافت می‌کنند: یک وظیفه وجود دارد: «بیرون بردن زباله».
زنان نواها را می‌شنوند: آن‌ها علاوه بر کلمات، به شدت به «موسیقیِ کلام» توجه می‌کنند: لحن صدا، زیر و بمی و بار عاطفی پنهان در پس جملات. برای زن، جمله‌ی کیسه زباله پر شده که با لحنی کلافه بیان می‌شود، فقط یک داده نیست؛ بلکه حامل یک نـوای احساسی است: «من خسته‌ام و نیاز به کمک و دیده شدن دارم».
به همین دلیل است که وقتی زن با چهره‌ای درهم می‌گوید: «من خوبم»، مرد ممکن است داده‌ی «خوب بودن» را دریافت کند، در حالی که زن انتظار دارد همسرش نوای «ناراحتی» را از موسیقی کلامش شنیده باشد.

کلام پایانی: از دو دنیای متفاوت، یک سمفونی مشترک بسازیم

تفاوت‌ها در نحوه شنیدن زن و مرد، یک نقص یا ایراد نیست؛ بلکه مانند دو ساز مختلف در یک ارکستر است. ویولن هرگز نمی‌تواند صدای یک ترومپت را تولید کند و برعکس. زیبایی در هماهنگی این دو صدای متفاوت است، نه در یکسان کردن آن‌ها.
زندگی مشترک، فرصتی برای یادگیری «زبان شنیداریِ» منحصر به فرد شریک زندگی‌مان است. با کمی صبر، کنجکاوی و انجام آگاهانه این تمرین‌های کوچک، می‌توانید آنتن‌های گیرنده خود را طوری تنظیم کنید که نه تنها پیام‌های یکدیگر را با وضوح کامل دریافت کنید، بلکه از موسیقی دلنشینی که از این هماهنگی خلق می‌شود، لذت ببرید. این تلاش آگاهانه برای درک دنیای شنیداری دیگری، یکی از عاشقانه‌ترین کارهایی است که می‌توانید برای یکدیگر انجام دهید.

دیدگاهتان را بنویسید