نام کاربر

تفاوت زن و مرد در اضطراب

دو آب و هوا در یک خانه؛ دنیای اضطراب‌های زن و مرد چه تفاوت‌هایی دارد؟

تصور کنید خانه شما یک اقلیم منحصربه‌فرد است که هم‌زمان دو سیستم آب و هوایی متفاوت را تجربه می‌کند. برای یکی از شما (شاید مرد خانه)، پیش‌بینی آب و هوا اغلب صاف است، مگر آن‌که یک طوفان بزرگ و مشخص در افق دیده شود؛ مثل احتمال از دست دادن شغل یا یک بحران مالی بزرگ. اما برای دیگری (شاید زن خانه)، آسمان پر از ابرهای کوچک و پراکنده است؛ ابرهایی از جنس «نکند که…؟»، «شاید منظور او این بود که…» و نگرانی‌های ظریفی که شاید از چشم دیگری پنهان بماند.
اضطراب، بخشی از تجربه انسانی ما است، اما نقشه آب و هوایی آن در ذهن زنان و مردان یکسان نیست. بسیاری از زوجین جوان از این تفاوت بی‌خبرند و در نتیجه، نمی‌توانند در طوفان‌های زندگی، پناهگاه امنی برای یکدیگر باشند. این مقاله، راهنمایی است برای خواندن نقشه آب و هوایی همسرتان، تا یاد بگیرید چطور در روزهای طوفانی، بهترین چتر نجات برای او باشید.

کوهی بر شانه‌ها: اضطرابِ ناتوانی و شکست

این کلیدی‌ترین منشأ اضطراب در مردان است. در فرهنگ ما، از مردان انتظار می‌رود که تکیه‌گاه، حلال مشکلات و تأمین‌کننده باشند. اضطراب یک مرد، اغلب حول محور «عملکرد» و «توانایی» او می‌چرخد، به‌ویژه در مسائل شغلی و مالی. او از «کوچک شدن» و «بی‌کفایت به نظر رسیدن» در چشم همسرش می‌ترسد.
مثال: یک پروژه کاری مهم به نتیجه نمی‌رسد. اضطراب اصلی مرد این است: «آیا من به اندازه کافی خوب هستم؟ نکند نتوانم از پس زندگی بربیایم؟» این ترس، ریشه بسیاری از نگرانی‌های مردانه است.
وقتی مردی با چنین اضطرابی روبرو است، ممکن است ساکت یا گوشه‌گیر شود. این زرهی است که او برای پنهان کردن احساس آسیب‌پذیری خود به تن می‌کند. دلسوزی مستقیم یا سؤالات زیاد ممکن است حال او را بدتر کند، چون آن‌ها را به منزله تأیید ناتوانی خود می‌بیند.

اقیانوسی از «نکند که…؟»: اضطرابِ طرد شدن و بی‌ثباتی

اگر اضطراب مردان مانند یک کوه مشخص است، اضطراب زنان بیشتر شبیه به یک اقیانوس پهناور است؛ مجموعه‌ای از نگرانی‌های مرتبط با روابط، امنیت عاطفی و ثبات زندگی. زنان به طور طبیعی به ظرایف و جزئیات ارتباطی حساس‌ترند.
مثال: مرد خانه پس از یک روز کاری سخت، خسته و ساکت به خانه می‌آید. اضطراب زن فوراً فعال می‌شود: «چرا با من حرف نمی‌زند؟ نکند از دست من ناراحت است؟ آیا دیگر مرا دوست ندارد؟ آیا رابطه‌مان در خطر است؟» این «چه می‌شود اگر…» های رابطه‌محور، می‌توانند به سرعت در ذهن یک زن تبدیل به یک سناریوی نگران‌کننده شوند.
این اضطراب‌ها از نگاه یک مرد ممکن است بی‌اهمیت به نظر برسند، چون او تا زمانی که مشکل بزرگی وجود نداشته باشد، دلیلی برای نگرانی نمی‌بیند. اما برای یک زن، حفظ «امنیت و سلامت رابطه» خود یک مسئله حیاتی و همیشگی است.

سکوت در غار یا طوفان در گفتگو؟

تفاوت‌ها فقط در «چیستی» اضطراب‌ها نیست، بلکه در «نحوه بروز» آن‌ها نیز هست. وقتی مردی مضطرب می‌شود، غریزه او اغلب این است که به «غار تنهایی» خود پناه ببرد تا در سکوت، مشکل را پردازش کند. در مقابل، وقتی زنی مضطرب می‌شود، غریزه او معمولاً جستجوی ارتباط و «حرف زدن برای تخلیه هیجانی» است.
مثال: زوجی متوجه یک مشکل مالی غیرمنتظره می‌شوند. مرد سکوت می‌کند و در خود فرو می‌رود. زن فوراً می‌خواهد درباره آن صحبت کند. این تفاوت در واکنش، می‌تواند به یک چرخه معیوب منجر شود: زن برای صحبت کردن نزدیک می‌شود، مرد برای فکر کردن فاصله می‌گیرد، و این چرخه هر دو را کلافه‌تر می‌کند.

کلام پایانی: از درک تفاوت‌ها تا ساختن پناهگاه

دانستن این‌که همسر شما از چه چیزهایی مضطرب می‌شود و چگونه با آن روبرو می‌شود، یک ابرقدرت در زندگی مشترک است. اضطراب‌های همسرتان، هرچقدر هم که با نگرانی‌های شما متفاوت باشد، برای او کاملاً واقعی و مهم هستند. بی‌اهمیت شمردن آن‌ها، مانند این است که به کسی که از ارتفاع می‌ترسد بگوییم: «ترس تو بی‌معنی است!»
به جای قضاوت یا تلاش برای تغییر دادن یکدیگر، سعی کنید پناهگاه امن هم باشید. مردی که می‌داند همسرش به ارزش‌های درونی او افتخار می‌کند، با شجاعت بیشتری با کوه‌های مشکلات روبرو می‌شود. و زنی که می‌داند یک لنگرگاه امن عاطفی دارد، با آرامش بیشتری در اقیانوس زندگی کشتی‌رانی می‌کند. شما دو سیستم آب و هوایی متفاوت نیستید که علیه هم کار کنید؛ شما یک اقلیم واحد هستید که با درک و همدلی، می‌توانید همیشه برای یکدیگر بهاری و آفتابی بمانید.

دیدگاهتان را بنویسید