در یک زندگی مشترک، عشق به تنهایی برای ساختن یک رابطه پایدار کافی نیست. یکی از ستونهای اصلی که میتواند یک رابطه را عمیق و معنادار کند، “درک متقابل عواطف” است. همه ما در طول روز با احساسات گوناگونی از شادی و هیجان گرفته تا غم، استرس و دلخوری دست و پنجه نرم میکنیم. چالش بزرگ زمانی آغاز میشود که همسر ما این احساسات را تجربه میکند و ما نمیتوانیم دنیای درونی او را به درستی درک کنیم. این عدم درک، حتی اگر ناخواسته باشد، میتواند به احساس تنهایی، طردشدگی و سوءتفاهم دامن بزند و فرد احساس کند که نزدیکترین فرد زندگیاش، او را نمیفهمد. خوشبختانه، درک عواطف یک مهارت آموختنی است، نه یک توانایی ذاتی. هدف این مقاله، ارائه گامهایی عملی برای تقویت این مهارت حیاتی است تا بتوانید به پناهگاه عاطفی یکدیگر تبدیل شوید.
گام اول: گوش دادن فعال به همسر
اولین و بنیادیترین گام برای درک دیگری، ساکت کردن ذهن خود و گوش دادن واقعی است. ما اغلب در حالی که همسرمان صحبت میکند، در ذهن خود به دنبال پاسخ، راهحل یا قضاوت هستیم. “گوش دادن فعال” یعنی تمام توجه خود را به او بدهید. تصور کنید همسرتان با چهرهای درهم از محل کار بازگشته است. به جای اینکه همزمان با تماشای تلویزیون بگویید “خب، چی شده؟”، کنترل را خاموش کنید، به سمت او برگردید، ارتباط چشمی برقرار کنید و با تمام وجود به حرفهایش گوش دهید. از پریدن میان کلام او یا تلاش برای تمام کردن جملاتش خودداری کنید. گاهی همین که فرد احساس کند بدون وقفه و قضاوت شنیده شده، بزرگترین بخش از بار عاطفی او تخلیه میشود.
گام دوم: توجه به زبان بدن و لحن صدای همسر
بخش بزرگی از عواطف ما نه در کلمات، که در زبان بدن و لحن صدایمان نهفته است. یاد بگیرید که به این سرنخهای غیرکلامی توجه کنید. ممکن است همسرتان در پاسخ به سوال “چیزی شده؟” بگوید “نه، خوبم!” اما لحن صدای آرام، شانههای افتاده یا آهی که میکشد، داستان دیگری را روایت میکند. به تغییرات کوچک در چهره، نحوه نشستن، یا بیقراری دستهایش توجه کنید. این مشاهدات به شما کمک میکند تا فراتر از کلمات را ببینید. برای مثال، میتوانید با مهربانی بگویید: “گفتی خوبی، اما حس میکنم کمی بیحوصلهای. چیزی هست که بخوای در موردش حرف بزنی؟” این جمله نشان میدهد که شما به او و حالش توجه دارید.
گام سوم: حدس زدن ممنوع
برای درک دنیای درونی همسرتان، نباید حدس بزنید؛ باید بپرسید. اما نوع سوالات شما بسیار مهم است. از پرسیدن سوالات بسته که پاسخشان به “بله” یا “خیر” محدود میشود یا سوالات اتهامی مانند “چرا دوباره ناراحتی؟” پرهیز کنید. در عوض، از “سوالات باز” و کنجکاوانه استفاده کنید که او را به توصیف بیشتر تشویق میکند.
به جای “از دست من عصبانی هستی؟” بپرسید: “وقتی این اتفاق افتاد، چه حسی پیدا کردی؟”
به جای “مشکلت چیه؟” بگویید: “به نظر میاد ذهنت خیلی درگیره، دوست داری در موردش برام بگی؟”
این سوالات به همسرتان نشان میدهد که شما علاقهمند به فهمیدن دیدگاه او هستید، نه اینکه صرفاً بخواهید مشکل را تمام کنید.
گام چهارم: اعتبار بخشیدن به احساسات همسر
این گام، نقطه اوج درک متقابل است. اعتبار بخشیدن به احساسات یعنی به همسرتان نشان دهید که “احساس او، هرچه که باشد، معتبر و قابل درک است.” این به معنای موافقت با تمام دلایل او نیست. فرض کنید همسرتان از یک مسئله کاری کوچک، بیش از حد نگران است. واکنش اشتباه این است که بگویید: “این که نگرانی نداره! بیخودی بزرگش میکنی.” این جمله احساس او را بیارزش میکند. واکنش درست این است: “میتونم بفهمم چرا این موضوع اینقدر نگرانت کرده. با توجه به فشاری که اخیراً تحمل کردی، طبیعیه که این مسئله هم برات استرسآور باشه.” با این جمله، شما به احساس او اعتبار میبخشید و به او کمک میکنید تا آرام شود، زیرا احساس میکند که فهمیده شده است.
کلام پایانی
درک عواطف همسر، مانند یادگیری یک زبان جدید است؛ زبان قلب او. این مهارت نیازمند صبر، تمرین و تمایل واقعی برای شناخت دنیای درونی شریک زندگیتان است. با برداشتن این چهار گام “گوش دادن، مشاهده کردن، پرسیدن و اعتبار بخشیدن” شما یک فضای امن عاطفی میسازید که در آن صمیمیت رشد میکند و پیوندتان در برابر هر چالشی مستحکم باقی میماند. به یاد داشته باشید که هدف، تبدیل شدن به یک ذهنخوان نیست، بلکه تبدیل شدن به یک شنونده همدل و یک پناهگاه امن برای کسی است که دوستش دارید. در صورت وجود موانع عمیق در این مسیر، کمک گرفتن از یک زوجدرمانگر میتواند راهنماییهای ارزشمندی به شما ارائه دهد.
“چکلیست مهارتهای درک عواطف”
۱. آیا هنگام صحبت همسرم، عوامل حواسپرتی را حذف کرده و کاملاً به او توجه میکنم؟
۲. آیا هنگام گوش دادن، قضاوتها و راهحلهایم را کنار میگذارم و فقط برای فهمیدن تلاش میکنم؟
۳. آیا به لحن صدا و نشانههای غیرکلامی همسرم برای درک بهتر احساساتش توجه میکنم؟
۴. آیا برای درک عمیقتر، سوالات کنجکاوانه و باز میپرسم؟
۵. آیا به همسرم نشان میدهم که احساساتش (حتی اگر با آنها موافق نباشم) برای من قابل درک و معتبر است؟
۶. آیا از به کار بردن جملاتی مانند “سخت نگیر” یا “ارزشش را ندارد” که احساسات او را بیارزش میکند، خودداری میکنم؟
۷. آیا پس از شنیدن حرفهایش، با جملهای مانند “پس درست فهمیدم که تو احساس… میکنی؟” درک خودم را چک میکنم؟
میخواهم بیشتر بدانم:
ابراز علاقه همسران هنر زندگی در مسیر بندگی، علی سرلک و فاطمه سعیدی، نشریه فرهنگ در دانشگاه اسلامی، دوره ۳، شماره ۴، سال ۱۳۹۲
رابطه بین کنترل عواطف با سازگاری زناشویی: نقش واسطه ای صمیمیت زوجین، آمنه حبیبی، سمیه کشاورز و علیرضا کاکاوند، مجله مطالعات زن و خانواده، دوره ۱۲، شماره ۱، سال ۱۴۰۳
بررسی نقش روابط عاطفی مثبت زوجین در خانواده، فرزانه رحیم زاده، محمدمهدی کریمینیا، مجتبی انصاری مقدم و سعید حبوباتی، اولین کنفرانس ملی مدیریت، روانشناسی و علوم رفتاری، سال ۱۴۰۰