زندگی مشترک، بیش از هر چیز، یک مشارکت و همکاری دونفره است. تصور کنید دو نفر در یک قایق پارویی نشستهاند؛ اگر هر دو هماهنگ و در یک جهت پارو بزنند، قایق به سرعت و با کمترین زحمت به مقصد میرسد. اما اگر ناهماهنگ باشند یا یکی از آنها پارو نزند، حرکت یا بسیار کند خواهد بود یا قایق به دور خود خواهد چرخید. همکاری زوجین در زندگی مشترک نیز دقیقاً به همین شکل عمل میکند؛ این همکاری، نیروی محرکهای است که رابطه را به سمت اهداف مشترک، آرامش و رضایت سوق میدهد. هدف این نوشته، بررسی ابعاد مختلف همکاری در زندگی زناشویی و ارائه راهکارهایی عملی برای تبدیل شدن به یک تیم قدرتمند و همدل است.
گام اول: ایجاد چشمانداز و اهداف مشترک
همکاری مؤثر با داشتن یک هدف و مقصد مشترک آغاز میشود. زوجینی که میدانند به کجا میخواهند بروند، راحتتر میتوانند برای رسیدن به آن با یکدیگر همکاری کنند. این اهداف میتواند شامل موارد مختلفی باشد، از اهداف مالی (مانند خرید خانه یا پسانداز برای دوران بازنشستگی) و برنامهریزی برای آینده فرزندان گرفته تا اهداف مربوط به رشد فردی و مشترک (مانند یادگیری یک مهارت جدید با هم یا اختصاص زمان بیشتر به فعالیتهای معنوی). برای مثال، زوجی که هدف مشترکشان ایجاد یک کسبوکار خانگی کوچک است، به طور طبیعی در تقسیم وظایف، برنامهریزی و حمایت از یکدیگر برای رسیدن به این هدف، همکاری بیشتری خواهند داشت. نشستن و صحبت کردن درباره آرزوها، ارزشها و اهداف بلندمدت و کوتاهمدت، اولین گام برای ساختن این چشمانداز مشترک است.
گام دوم: ارتباط شفاف و گوش دادن فعال
هیچ همکاری مؤثری بدون ارتباط خوب امکانپذیر نیست. این به معنای توانایی بیان نیازها، نگرانیها، ایدهها و احساسات به شکلی واضح، محترمانه و بدون سرزنش است. همچنین، گوش دادن فعال به همسر، یعنی تلاش برای درک کامل دیدگاه او، حتی اگر با آن موافق نباشیم، بخش جداییناپذیر این ارتباط است. به عنوان نمونه، اگر یکی از زوجین احساس میکند بار مسئولیتهای خانه بیش از حد روی دوش او است، به جای اینکه با عصبانیت و اتهام بگوید “تو هیچ کمکی نمیکنی!”، میتواند با آرامش بیان کند: “من این روزها احساس خستگی زیادی میکنم چون حس میکنم بیشتر کارهای خانه به عهده من است. دوست دارم با هم صحبت کنیم و راهی پیدا کنیم که این مسئولیتها را عادلانهتر تقسیم کنیم.” گوش دادن همسر به این دغدغه بدون حالت دفاعی، زمینه را برای همکاری فراهم میکند.
گام سوم: تقسیم منصفانه مسئولیتها و قدردانی از تلاشها
زندگی مشترک پر از مسئولیتهای کوچک و بزرگ است. همکاری به معنای آن است که هر دو نفر سهم خود را در این مسئولیتها بپذیرند و به یکدیگر در انجام آنها کمک کنند. این تقسیمبندی باید بر اساس تواناییها، زمان در دسترس و توافق دوجانبه باشد. مهمتر از خود تقسیم وظایف، داشتن نگرش “ما با هم این کارها را انجام میدهیم” است. برای مثال، حتی اگر یکی از زوجین مسئولیت اصلی پختوپز را بر عهده دارد، همسر دیگر میتواند در آمادهسازی مواد اولیه یا جمعآوری میز کمک کند. علاوه بر این، قدردانی از تلاشهای یکدیگر، حتی برای کارهای کوچک، انگیزه همکاری را به شدت افزایش میدهد. یک “ممنونم که امروز خریدها را انجام دادی” ساده، تأثیر زیادی در ایجاد حس دیده شدن و ارزشمندی دارد.
گام چهارم: حمایت متقابل در دستیابی به اهداف فردی و مشترک
همکاری تنها به انجام کارهای روزمره محدود نمیشود، بلکه شامل حمایت از یکدیگر در مسیر رشد و دستیابی به اهداف فردی نیز هست. وقتی همسرتان میبیند که شما به آرزوها و اهداف او اهمیت میدهید و او را تشویق میکنید، انگیزه بیشتری برای همکاری و حمایت از شما در اهدافتان پیدا میکند. به عنوان نمونه، اگر همسرتان تصمیم دارد یک دوره آموزشی را برای پیشرفت شغلی بگذراند، همکاری شما میتواند شامل ایجاد فضای آرام برای مطالعه او، یا به عهده گرفتن برخی مسئولیتهای بیشتر در آن دوره زمانی باشد. این حمایت متقابل، پیوند “تیم بودن” را تقویت میکند.
گام پنجم: تصمیمگیری مشترک و حل مسئله به عنوان یک تیم
در طول زندگی مشترک، تصمیمات کوچک و بزرگ زیادی باید گرفته شود. زوجینی که با هم همکاری میکنند، این تصمیمات را به صورت مشترک و با در نظر گرفتن نظرات و نیازهای هر دو طرف اتخاذ میکنند. در هنگام بروز مشکلات نیز، به جای اینکه انگشت اتهام به سوی یکدیگر نشانه بروند، با هم به عنوان یک تیم به دنبال راهحل میگردند. این شامل بررسی گزینههای مختلف، ارزیابی مزایا و معایب هر کدام و انتخاب بهترین راهحل با توافق دوجانبه است. برای مثال، اگر با یک مشکل مالی غیرمنتظره مواجه شوند، به جای سرزنش، با هم فکر میکنند که چگونه میتوانند هزینهها را مدیریت کرده یا درآمد بیشتری کسب کنند.
کلام پایانی
همکاری در زندگی مشترک، هنری است که با عشق، احترام، ارتباط مؤثر و تعهد دوجانبه پرورش مییابد. این به معنای از دست دادن فردیت نیست، بلکه به معنای ترکیب نقاط قوت دو فرد برای ساختن یک “ما”ی قدرتمندتر و شادتر است. وقتی زوجین یاد میگیرند که به عنوان یک تیم واقعی با یکدیگر همکاری کنند، نه تنها از پس چالشهای زندگی راحتتر برمیآیند، بلکه از مسیر مشترک خود لذت بیشتری برده و رابطهای عمیق، معنادار و پایدار را تجربه خواهند کرد. اگر احساس میکنید همکاری در رابطهتان نیاز به تقویت دارد، گفتگوهای صادقانه و در صورت لزوم، کمک گرفتن از یک مشاور متخصص میتواند گامهای مؤثری در این مسیر باشد.
“فشار کاری و مسئولیتهای خانه”
سارا و علی هر دو شاغل هستند و به تازگی سارا ترفیع شغلی گرفته که مسئولیتها و ساعات کاری او را بیشتر کرده است. علی احساس میکند که با وجود خستگی خودش از کار، بیشتر کارهای خانه و رسیدگی به فرزند کوچکشان روی دوش او افتاده است. سارا هم از طرفی احساس میکند که علی به اندازه کافی از فشار کاری جدید او و تلاشی که میکند، قدردانی نمیکند و انتظار دارد او مثل قبل به همه چیز برسد. یک شب، علی با کلافگی از اینکه شام هنوز آماده نیست، شروع به گلهگذاری میکند و سارا هم با خستگی پاسخ میدهد که دیگر توانی برایش نمانده است.
زوجین چگونه میتوانند در این شرایط جدید با یکدیگر همکاری کنند تا هم فشار کاری سارا مدیریت شود و هم مسئولیتهای خانه به شکل منصفانهتری تقسیم گردد و هر دو احساس درک شدن و حمایت کنند؟ چه نوع گفتگویی میتواند به آنها کمک کند؟
میخواهم بیشتر بدانم:
راهنمای زوج ها در برقراری ارتباط، جان گاتمن، مترجم مهدی قراچه داغی، انتشارات نخستین
مشارکتپذیری اعضای خانواده، نصرالله آقاجانی، نشریه مطالعات راهبردی زنان، شماره ۱۶، سال ۱۳۸۱
همکاری زوجین مهم ترین عامل در استحکام بنیان خانواده، حسین خانلری بهنمیری، سومین کنگره ملی انجمن علمی روانشناسی خانواده ایران با تاکید بر فضائل اخلاقی در خانواده و ازدواج و چالشهای آن، اولین جشنواره ملی خانواده و ازدواج، سال ۱۴۰۰