زندگی مشترک، سفری پر از لحظات شیرین، چالشها و نیازمند درک متقابل است. یکی از مهمترین مهارتهایی که میتواند به استحکام و شادابی این سفر کمک کند، توانایی بیان شفاف احساسات به یکدیگر است. بسیاری از زوجین، ناخواسته در دام سکوت، سوءتفاهم یا حتی ابرازهای نامناسب احساسات گرفتار میشوند؛ گاهی از ترس ناراحت کردن همسر، گاهی به دلیل عدم آگاهی از روش صحیح، و گاهی نیز با این تصور که “او باید خودش بفهمد من چه احساسی دارم.” این مقاله با هدف ارائه راهکارهای عملی برای بیان شفاف و سازنده احساسات در زندگی زوجین نگاشته شده است تا مسیری بهسوی صمیمیت بیشتر، کاهش تنشها و افزایش رضایت از زندگی مشترک گشوده شود.
بیان احساسات به شیوهای که همسر آن را بشنود، درک کند و احساس حمله یا سرزنش نکند، یک هنر و مهارت آموختنی است. این مهارت، نه تنها به رفع کدورتهای احتمالی کمک میکند، بلکه فضای امنی برای رشد صمیمیت و اعتماد ایجاد مینماید. در ادامه، گامهایی کاربردی برای تقویت این مهارت در زندگی مشترک ارائه میشود:
گام اول: خودآگاهی هیجانی؛ شناخت احساسات خودتان
پیش از آنکه بتوانید احساسی را با همسرتان در میان بگذارید، لازم است خودتان آن را به درستی شناسایی کنید. از خود بپرسید: “در این لحظه دقیقاً چه احساسی دارم؟” آیا این احساس، “خشم” است یا “کلافگی” از یک روز سخت کاری؟ آیا “ناراحتی” از یک رفتار خاص همسرتان است یا “ترس” از آیندهای نامعلوم؟ به عنوان مثال، تصور کنید همسرتان فراموش کرده قبض مهمی را پرداخت کند و شما با جریمه مواجه شدهاید. ممکن است در ابتدا احساس عصبانیت کنید، اما با کمی تأمل درونی، شاید متوجه شوید که احساس اصلی شما “نگرانی” بابت مسائل مالی یا “احساس بیتوجهی” به مسئولیتهای مشترک است. شناخت دقیق این لایههای احساسی به شما کمک میکند تا ریشه مشکل را بهتر درک کرده و آن را سازندهتر بیان کنید.
گام دوم: انتخاب زمان و مکان مناسب؛ زمینهسازی برای گفتگوی مؤثر
لحظهای که احساسات بر شما غلبه کردهاند و هر دو خسته یا تحت فشار هستید، بدترین زمان برای طرح مسائل حساس است. در چنین شرایطی، احتمال سوءتفاهم و بالا گرفتن بحث بسیار زیاد است. سعی کنید زمانی را انتخاب کنید که هر دو آرامش نسبی دارید، حواسپرت نیستید و میتوانید با تمرکز به یکدیگر گوش دهید. شاید لازم باشد بگویید: “عزیزم، موضوعی هست که میخواهم در موردش با تو صحبت کنم، چه زمانی برای تو مناسب است که با آرامش بنشینیم و حرف بزنیم؟” به عنوان مثال، به جای طرح گلهمندی از بیتوجهی همسرتان به محض ورود او از سر کار، میتوانید قرار بگذارید که پس از کمی استراحت و صرف چای، در فضایی آرام و بدون حضور بچهها یا روشن بودن تلویزیون، با هم گفتگو کنید.
گام سوم: استفاده از “جملات من” به جای “جملات تو”؛ تمرکز بر احساسات خود، نه سرزنش همسر
این یکی از کلیدیترین تکنیکها برای جلوگیری از حالت دفاعی گرفتن همسرتان است. “جملات تو” اغلب اتهامآمیز و سرزنشبار هستند (مثلاً: “تو هیچوقت به حرف من گوش نمیدهی!”) و طرف مقابل را به مقابله وامیدارند. در مقابل، “جملات من” بر احساسات و تجربیات شما متمرکز میشوند. به جای اینکه بگویید: “تو همیشه خانه را بههمریخته نگه میداری!”، میتوانید بگویید: “من احساس آشفتگی و استرس میکنم وقتی میبینم خانه نامرتب است، چون در چنین فضایی نمیتوانم آرامش داشته باشم.” یا به جای “تو اصلاً به من اهمیت نمیدهی!“، بگویید: “وقتی تمام روز منتظر یک تماس از تو هستم و خبری نمیشود، من احساس تنهایی و نادیده گرفته شدن میکنم.” این شیوه، در را برای همدلی و درک باز میکند.
گام چهارم: بیان شفاف احساس، همراه با ذکر رفتار مشخص و تأثیر آن
پس از شناخت احساس و انتخاب زمان مناسب، احساس خود را به طور واضح نام ببرید، رفتار مشخصی که باعث ایجاد آن احساس شده را بدون اغراق یا کلیگویی بیان کنید و توضیح دهید که آن رفتار چه تأثیری بر شما گذاشته است. از عباراتی مانند “همیشه” یا “هیچوقت” که معمولاً نادرست و تحریککنندهاند، پرهیز کنید. به عنوان مثال، به جای گفتن “تو همیشه با مادر من بد حرف میزنی!”، میتوانید بگویید: “دیروز وقتی با مادرم تلفنی صحبت میکردی و صدایت کمی بلند بود (رفتار مشخص)، من احساس ناراحتی و شرمندگی کردم (بیان احساس)، چون نگران بودم که مادرم فکر کند به او بیاحترامی شده و این موضوع برای من مهم است که روابط خوبی داشته باشیم (تأثیر و دلیل).”
گام پنجم: بیان نیاز یا درخواست مشخص و مثبت
صرفاً بیان احساس و مشکل کافی نیست؛ همسرتان باید بداند شما چه انتظاری از او دارید یا چه چیزی میتواند به بهبود اوضاع کمک کند. نیاز یا درخواست خود را به شکلی مشخص، مثبت و قابل اجرا مطرح کنید. به جای اینکه بگویید: “دیگر این کار را نکن!”، بگویید چه کاری را “انجام دهد”. مثلاً، پس از مثال بالا، میتوانید اضافه کنید: “دوست دارم از این به بعد، حتی اگر از چیزی دلخور هستی، سعی کنیم با آرامش بیشتری با خانوادههای هم صحبت کنیم و اگر مشکلی هست، بعداً دوتایی در موردش حرف بزنیم.” یا در مورد مثال خانه نامرتب: “ممنون میشوم اگر با هم برای مرتب کردن خانه یک برنامه هفتگی داشته باشیم تا فشار کمتری روی من باشد و هر دو از فضای مرتب خانه لذت ببریم.”
گام ششم: گوش دادن فعال و همدلانه به پاسخ همسر
ارتباط یک خیابان دوطرفه است. پس از آنکه احساسات و نیازهای خود را بیان کردید، با تمام وجود به پاسخ همسرتان گوش دهید. سعی کنید دیدگاه و احساسات او را نیز درک کنید، حتی اگر با آن موافق نیستید. از قطع کردن حرفش، قضاوت کردن یا آماده کردن جواب در ذهنتان حین صحبت او، خودداری کنید. با تکان دادن سر، برقراری تماس چشمی و پرسیدن سؤالات روشنکننده (مثلاً: “پس منظورت این است که…”) نشان دهید که به حرفهایش اهمیت میدهید. گاهی همسرتان نیز نیاز دارد احساساتش شنیده شود.
کلام پایانی
بیان شفاف احساسات در زندگی مشترک، مهارتی است که همچون عضلهای با تمرین و تکرار قویتر میشود. این کار شاید در ابتدا دشوار به نظر برسد، اما فواید بینظیری برای عمق بخشیدن به صمیمیت، کاهش سوءتفاهمها، حل سازنده تعارضات و افزایش رضایت کلی از رابطه دارد. به یاد داشته باشید که هدف، “برنده شدن” در بحث نیست، بلکه “درک کردن” و “درک شدن” است. با به کار بستن این گامها، میتوانید فضایی سرشار از اعتماد، احترام و عشق را در زندگی مشترکتان پرورش دهید. اگر الگوهای ارتباطی منفی عمیقی در رابطه شما وجود دارد یا بهتنهایی قادر به ایجاد تغییر نیستید، مراجعه به یک مشاور زوجدرمانگر میتواند بسیار راهگشا و مفید باشد.
“دفترچه گفتگوی احساسات زوجین”
۱. هر یک از زوجین یک دفترچه یادداشت کوچک و شخصی تهیه کنند. نام آن را “دفترچه احساسات و نیازهای من در رابطه” یا عنوانی مشابه بگذارند.
۲. هر روز (یا حداقل ۳ بار در هفته)، هر یک از زوجین لحظاتی را به تأمل درباره احساسات خود در رابطه اختصاص دهند. یک موقعیت خاص یا رفتار همسر را که احساسی (مثبت یا منفی) در او برانگیخته، یادداشت کنند.
۳. یک زمان ثابت در هفته (مثلاً جمعهشبها به مدت ۳۰ تا ۶۰ دقیقه) را برای “گفتگوی احساسات” مشخص کنید. هر یک از زوجین (به نوبت) میتوانند یک یا دو مورد از یادداشتهای مهمتر هفته خود را (بهخصوص موارد مربوط به احساسات منفی یا نیازهای برآوردهنشده که با فرمول “جمله من” آماده کردهاند) با همسرشان در میان بگذارند. با آرامش و احترام، “جمله من” خود را بیان کند. شنونده با دقت کامل گوش دهد (بدون قطع کردن، بدون قضاوت، بدون تلاش برای توجیه یا دفاع فوری). هدف اول، درک احساسات و دیدگاه همسر است. شنونده میتواند پس از اتمام صحبت گوینده، آنچه را شنیده بازگو کند تا مطمئن شود درست متوجه شده است (مثلاً: “پس اگر درست فهمیده باشم، تو احساس میکردی…”).
۴. پس از اینکه هر دو طرف احساسات خود را بیان کردند و احساس کردند شنیده شدهاند، میتوانند در مورد راهحلهای ممکن یا چگونگی برآورده کردن نیازهای یکدیگر گفتگو کنند. هدف، رسیدن به یک درک و توافق دوجانبه است، نه اثبات خود.
میخواهم بیشتر بدانم:
بیان احساسات و تمایلات جنسی، س.ح دهقانی، نشریه اصول بهداشت روانی، دوره ۱۹، شماره ۶، سال ۱۳۸۲
بررسی رابطه بین همدلی، ابراز احساسات و رضایت زناشویی زوجین، مریم جوادی، نشریه مطالعات روانشناسی و علوم تربیتی، دوره ۲، شماره ۱، سال ۱۳۹۵
احساساتتان را بدون دعوا بیان کنید: چه موضوعاتی را باید به شریک زندگی خود بگویید و چه نکاتی را نباید مطرح کنید، نیک سالوپو، مترجم ساناز بهابسته، انتشارات زمان تغییر