قبلا، سفری را برای کشف سرزمین پهناور اشتراکات زن و مرد آغاز کردیم و دیدیم که چگونه نیازهای بنیادین و احساسات عمیق انسانی، ما را بیش از آنچه تصور میکنیم به هم شبیه کرده است. دانستن این موضوع، یک قدم بزرگ و ضروری است. اما قدم مهمتر، تبدیل این «دانایی» به «توانایی» در زندگی روزمره است. چگونه میتوان از این اشتراکات به عنوان ابزاری برای ساختن پلهای ارتباطی محکمتر استفاده کرد؟ این مقاله، نقشه راهی عملی برای استفاده از نقاط مشترک و تبدیل آنها به ستونهای یک رابطه سالم و رو به رشد است. بیایید ببینیم چطور میتوان دیوارهای ناشی از سوءتفاهم را فرو ریخت و به جای آن، پلی از درک متقابل ساخت.
۱. از نیازهای مشترک تا اهداف مشترک؛ خلق یک «چشمانداز ما»
همانطور که دیدیم، هر دو شما نیاز به امنیت، احترام و رشد دارید. این نیازهای انتزاعی، باید به اهداف عینی و مشترک در زندگی تبدیل شوند. داشتن اهداف مشترک، به رابطه جهت میدهد و حس «تیم بودن» را تقویت میکند. وقتی هر دو برای یک مقصد تلاش میکنید، دیگر مهم نیست چه کسی فرمان را به دست دارد، مهم رسیدن به آن مقصد است.
برای مثال، نیاز مشترک به «امنیت مالی» میتواند به هدف مشترک، خرید خانه تا پنج سال آینده تبدیل شود. این هدف، برنامهریزی مالی، پسانداز و شاید حتی پیدا کردن راههای جدید درآمدزایی را به یک پروژه دونفره هیجانانگیز تبدیل میکند. نیاز مشترک به «رشد و یادگیری» میتواند به هدف، یادگیری یک زبان جدید با هم یا گذراندن یک دوره آموزشی آنلاین در آخر هفتهها منجر شود. این اهداف، فراتر از مسائل روزمره، به زندگی شما معنا و هیجان میبخشند و خاطرات مشترک ارزشمندی خلق میکنند.
۱. به طور خلاصه، بزرگترین موفقیتها و بزرگترین چالشهای مشترک سال قبل (مالی، شغلی، خانوادگی) را مرور کنید. هدف، درس گرفتن است نه سرزنش.
۲. فقط سه هدف بزرگ، قابل اندازهگیری و مشترک برای سال پیش رو انتخاب کنید. (مثال: ۱. پسانداز X میلیون تومان برای پیشپرداخت خانه. ۲. اختصاص دادن یک آخر هفته در هر فصل به سفر دونفره. ۳. تکمیل دوره آموزشی Y برای پیشرفت شغلی یکی از طرفین با حمایت دیگری.)
۳. برای هر هدف، مشخص کنید که در سه ماه آینده، هر کدام چه قدمهای کوچکی باید بردارید. (مثال: برای هدف پسانداز، وظیفه یکی پیدا کردن بهترین گزینه سرمایهگذاری و وظیفه دیگری مدیریت هزینههای ماهانه است). این رویکرد، اهداف بزرگ را به گامهای عملی و قابل مدیریت تبدیل میکند.
۲. هنر گفتگوی همدلانه؛ فراتر از کلمات
ارتباط موثر، کلید هر رابطه موفقی است. اما ارتباط، فقط حرف زدن نیست، بلکه «گوش دادن» برای فهمیدن است. با توجه به اینکه میدانیم احساسات و نیازهای بنیادین ما مشترک است، میتوانیم گفتگوهایمان را عمیقتر کنیم. به جای تمرکز روی «چه کسی درست میگوید»، روی «هر کدام از ما چه احساسی داریم و به چه چیزی نیاز داریم» تمرکز کنید.
وقتی همسرتان از شلوغی و بینظمی خانه شکایت میکند، به جای حالت دفاعی گرفتن «من که تمام روز سر کار بودم!»، سعی کنید نیاز پشت این حرف را بشنوید. شاید نیاز او به «آرامش و نظم» در محیط خانه است، نیازی که شما هم آن را درک میکنید. در این حالت میتوانید بگویید: «حق با تو است، خانه شلوغ است و هر دو ما در یک محیط آرام، حس بهتری داریم. بیا با هم فکر کنیم چطور میتوانیم این وضعیت را بهتر مدیریت کنیم.» این پاسخ، گفتگو را از یک میدان جنگ، به یک میز مذاکره برای حل مسئله مشترک تبدیل میکند.
۳. آسیبپذیری مشترک؛ قویترین پل ارتباطی
در فرهنگی که اغلب مردان را به قوی بودن و زنان را به حمایتگری تشویق میکند، «آسیبپذیری» معمولاً یک نقطه ضعف تلقی میشود. اما حقیقت این است که آسیبپذیری، یعنی جرئت نشان دادن خودِ واقعیمان با تمام ترسها و نقصها، یکی از عمیقترین نقاط اشتراک انسانی و قدرتمندترین ابزار برای ساختن صمیمیت است.
وقتی مردی جرئت میکند به همسرش بگوید: «من از این مسئولیت جدید در کارم میترسم و نگرانم که نتوانم از پس آن بربیایم»، او در حال ساختن یک پل است. او به همسرش اجازه میدهد تا به دنیای درونی او قدم بگذارد و نقش یک حامی واقعی را ایفا کند. وقتی زنی با صداقت میگوید: «من گاهی احساس میکنم در نقش مادری به اندازه کافی خوب نیستم و این مرا مضطرب میکند»، او فضایی برای یک گفتگوی صادقانه و حمایت متقابل ایجاد میکند. به اشتراک گذاشتن ترسها، نه تنها شما را ضعیف نمیکند، بلکه به شریک زندگیتان نشان میدهد که به او اعتماد دارید و این اعتماد، سنگ بنای صمیمیت است.
کلام پایانی
رابطه موفق، رابطهای نیست که در آن هیچ اختلافی وجود نداشته باشد، بلکه رابطهای است که در آن زوجین یاد گرفتهاند چگونه از اشتراکات خود به عنوان پایه و از تفاوتهای خود به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنند. با تبدیل نیازهای مشترک به اهداف مشترک، تمرین گفتگوی همدلانه و جرئت به خرج دادن در آسیبپذیری، شما از دو فرد مجزا، به یک «ما»ی جداییناپذیر تبدیل میشوید. به یاد داشته باشید که عشق یک اسم نیست، یک فعل است. عشق ورزیدن یعنی تلاش مداوم برای درک کردن، حمایت کردن و ساختن پلی که قلبهای شما را، با تمام شباهتها و تفاوتهایشان، به هم متصل نگه دارد.
میخواهم بیشتر بدانم:
روابط متکامل زن و مرد، علی صفایی حائری، انتشارات لیله القدر
گفتوگوی زن و مرد بدون درک یکدیگر، دبورا تانن، مترجم ندا شادنظر، انتشارات کتابسرای میردشتی
شناخت تفاوتهای زن و مرد جهت بهبودی زندگی مشترک، منصوره رحماندوست، انتشارات نیستان هنر