نام کاربر

چالش‌های مالی دوران عقد

شاه‌کلید عبور از این چالش‌ها و تبدیل پول از یک عامل تفرقه به ابزاری برای ساختن آینده‌ای امن و آرام چیست؟

دوران عقد برای مینا و احسان، با تمام شیرینی‌هایش، روزهای پر از برنامه‌ریزی و رویاپردازی برای آینده بود. هر دو جوان و پر از امید، قدم در راهی گذاشته بودند که انتهایش به خانه‌ای پر از عشق و آرامش ختم می‌شد. اما در این مسیر، چالشی به نام “مسائل مالی” کم‌کم خودنمایی کرد، چالشی که اگرچه در ظاهر کوچک به نظر می‌رسید، اما می‌توانست پایه‌های این عشق نوپا را سست کند.

یکی از اولین سوالاتی که ذهن مینا و حتی خانواده‌اش را درگیر کرده بود، این بود که “خرج مینا در دوران عقد با کیست؟” از یک سو، مینا هنوز در خانه پدری زندگی می‌کرد و به طور سنتی، پدر مسئولیت هزینه‌های او را بر عهده داشت. از سوی دیگر، حالا او همسر شرعی و قانونی احسان بود و این انتظار وجود داشت که احسان نیز به عنوان همسر، بخشی از نیازهای مالی او را، هرچند در حد توان و به عنوان هدیه یا کمک هزینه، برآورده کند. این ابهام، گاهی باعث می‌شد مینا برای مطرح کردن کوچکترین نیاز مالی‌اش با احسان، دچار تردید و معذوریت شود.

از طرفی، به نظر می‌رسید انتظارات مالی مینا، یا حداقل تصویری که از سبک زندگی آینده در ذهنش داشت، با شرایط فعلی احسان و برنامه‌ریزی‌های او هم‌خوانی کامل نداشت. مینا که شاید در خانواده پدری از رفاه نسبی برخوردار بود، گاهی خواسته یا ناخواسته تقاضاهایی داشت که احسان، با وجود تمام علاقه‌اش، در آن مقطع زمانی توان برآورده کردن همه آن‌ها را نداشت. این موضوع، گاهی منجر به دلخوری‌های پنهان در مینا و احساس فشار و ناتوانی در احسان می‌شد.

مشکل دیگر، نحوه مدیریت مالی احسان بود. مینا گاهی احساس می‌کرد احسان در خرج کردن، آن‌طور که باید، اولویت‌بندی درستی ندارد یا شاید به اندازه کافی برای آینده‌شان دوراندیشی نمی‌کند. ممکن بود احسان برای موارد غیرضروری هزینه‌ای بکند، اما در مقابل یک نیاز اساسی‌تر مینا، با محدودیت مواجه شود. این عدم شفافیت یا ناهماهنگی در مدیریت هزینه‌ها، بذر بی‌اعتمادی و نگرانی را در دل مینا می‌کاشت. او با خود فکر می‌کرد: “آیا احسان می‌تواند تکیه‌گاه مالی مطمئنی برای زندگی مشترکمان باشد؟”

احسان نیز از سوی دیگر، گاهی احساس می‌کرد تحت فشار است. او تمام تلاشش را می‌کرد تا هم نیازهای فعلی را تا حد امکان پوشش دهد و هم برای آینده و مراسم عروسی و تهیه مسکن پس‌انداز کند. اما گاهی خواسته‌هایی از جانب مینا مطرح می‌شد که او را در تنگنا قرار می‌داد و احساس می‌کرد درک درستی از شرایط اقتصادی او وجود ندارد. او دوست داشت همسرش را خوشحال کند، اما نمی‌خواست از همان ابتدا زیر بار قرض و فشارهای مالی کمرشکن برود.

این مسائل مالی، که شاید در ابتدا جزئی و قابل چشم‌پوشی به نظر می‌رسیدند، رفته رفته به مکالماتشان رنگ و بوی دیگری می‌داد. دیگر از آن شور و شوق اولیه برای صحبت از رویاها کمتر خبری بود و جای آن را گاهی بحث‌های محتاطانه یا حتی دلخوری‌های بیان‌نشده در مورد پول گرفته بود. هر دو نگران بودند که این “حساب و کتاب‌های دنیوی” شیرینی عشقشان را از بین ببرد و مانعی شود بر سر راه رسیدن به آرامشی که هر دو آرزویش را داشتند.

گفتگوی صادقانه و شفاف در مورد مسائل مالی از همان ابتدای رابطه، تعیین تکلیف مسئولیت هزینه‌ها در دوران عقد، و درک متقابل از شرایط و انتظارات مالی برای جلوگیری از تبدیل شدن پول به منشأ اختلاف، بسیار حائز اهمیت است.

دیدگاهتان را بنویسید