ازدواج، سرآغاز تشکیل یک واحد خانوادگی جدید و مستقل است. با این حال، این واحد جدید همچنان با خانوادههای اصلی هر یک از زوجین (خانواده پدری و مادری) در ارتباط خواهد بود. نحوه مدیریت این روابط، یکی از عوامل کلیدی در پایداری، آرامش و رضایت در زندگی مشترک است. در حالی که حفظ احترام، محبت و ارتباط سالم با خانوادههای اصلی اهمیت زیادی دارد، عدم توانایی در ایجاد مرزهای مشخص، میتواند منجر به بروز تنشها، سوءتفاهمها، دخالتهای ناخواسته و در نهایت، آسیب به رابطه زناشویی شود. هدف این نوشته، ارائه راهکارهایی گام به گام و عملی برای مدیریت هوشمندانه رابطه با خانوادههای اصلی پس از ازدواج و ایجاد تعادلی سالم در این زمینه است.
گام اول: تشکیل یک “ما”ی متحد
اولویت با زندگی مشترک جدید. اولین و مهمترین قدم پس از ازدواج، این است که هر دو نفر بپذیرند که اکنون یک واحد خانوادگی مستقل و جدید تشکیل دادهاند و اولویت اصلی با نیازها، تصمیمات و رفاه این واحد جدید است. این به معنای قطع رابطه با خانوادههای اصلی نیست، بلکه به معنای آن است که در تصمیمگیریها، برنامهریزیها و حل مشکلات، همسر و زندگی مشترک در درجه اول اهمیت قرار دارند. زوجین باید به عنوان یک “تیم” عمل کرده و در مقابل فشارهای بیرونی یا انتظارات نامعقول خانوادهها، از یکدیگر و از حریم زندگی مشترکشان حمایت کنند. برای مثال، اگر تصمیمی مربوط به زندگی مشترک (مانند محل سکونت یا نحوه گذراندن تعطیلات) گرفته میشود، نظر و توافق زوجین باید بر نظر خانوادههای اصلی ارجحیت داشته باشد.
گام دوم: تعیین مرزهای سالم و شفاف با خانوادههای اصلی
مرزها، خطوط نامرئی اما ضروری هستند که حریم خصوصی، استقلال و سلامت روانی زندگی مشترک را حفظ میکنند. این مرزها باید به شکلی محترمانه اما قاطع با خانوادههای اصلی مطرح و رعایت شوند. مرزها میتوانند شامل مواردی مانند میزان و نحوه رفتوآمد، میزان دخالت در تصمیمگیریهای زوجین، مسائل مالی، نحوه تربیت فرزندان و حتی میزان به اشتراکگذاری اطلاعات خصوصی زندگی مشترک باشند. برای مثال، زوجین ممکن است توافق کنند که در مورد مسائل مالی شخصی خود با خانوادهها صحبت نکنند، یا اینکه تصمیمات مربوط به تربیت فرزندانشان را خودشان و بدون دخالت دیگران بگیرند. مهم است که هر دو همسر در مورد این مرزها با یکدیگر به توافق برسند و در رعایت آنها هماهنگ عمل کنند.
گام سوم: ارتباط محترمانه و صمیمانه
حفظ احترام و محبت نسبت به والدین و اعضای خانواده همسر، بسیار مهم است. با این حال، این احترام نباید به قیمت از دست دادن استقلال و نادیده گرفتن نیازهای زندگی مشترک تمام شود. در گفتگو با خانوادههای اصلی، ضمن حفظ ادب و احترام، باید مواضع و تصمیمات مشترک خود به عنوان یک زوج را به شکلی قاطع اما آرام بیان کنید. اگر با نظر یا درخواستی از جانب آنها موافق نیستید، میتوانید با توضیح منطقی و محترمانه، مخالفت خود را ابراز نمایید، بدون اینکه وارد بحث و جدلهای بینتیجه شوید. به عنوان نمونه، اگر خانواده همسرتان انتظار دارند هر آخر هفته را با آنها بگذرانید اما شما برنامههای دیگری دارید، میتوانید با تشکر از دعوتشان، توضیح دهید که این هفته برنامههای دیگری دارید اما در فرصت مناسب دیگری به آنها سر خواهید زد.
گام چهارم: مدیریت انتظارات متقابل (هم از خانوادهها و هم از همسر)
هم خانوادههای اصلی و هم زوجین جدید، ممکن است انتظاراتی از یکدیگر داشته باشند که همیشه واقعبینانه یا قابل برآورده شدن نیستند. مهم است که این انتظارات به طور شفاف مورد بحث قرار گیرند و در صورت لزوم، تعدیل شوند. برای مثال، ممکن است والدین انتظار داشته باشند که فرزندشان پس از ازدواج نیز همانند گذشته در تمام تصمیمات با آنها مشورت کند، در حالی که زوج جدید نیاز به استقلال بیشتری دارد. از سوی دیگر، یکی از زوجین نیز نباید انتظار داشته باشد که همسرش تمام روابط خود را با خانوادهاش قطع کند یا همیشه طرف او را در مقابل خانوادهاش بگیرد. یافتن یک نقطه تعادل که در آن هم نیاز به استقلال زوج جدید و هم نیاز به حفظ ارتباط با خانوادهها در نظر گرفته شود، کلیدی است.
گام پنجم: عدم انتقال مشکلات زناشویی به خانوادههای اصلی
یکی از اشتباهات رایج، در میان گذاشتن تمام جزئیات و مشکلات زندگی مشترک با خانوادههای پدری و مادری است. این کار نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه میتواند باعث ایجاد ذهنیت منفی نسبت به همسر، دخالتهای بیشتر و پیچیدهتر شدن اوضاع شود. مشکلات زناشویی باید در درجه اول بین خود زوجین حل و فصل شوند. اگر نیاز به کمک وجود دارد، بهتر است از یک مشاور متخصص و بیطرف کمک گرفته شود، نه از اعضای خانواده که ممکن است ناخواسته جانبداری کنند.
گام ششم: ایجاد تعادل در توجه و زمان اختصاص داده شده به هر دو خانواده
اگر هر دو زوج با خانوادههای اصلی خود در یک شهر زندگی میکنند، مهم است که سعی شود در میزان توجه، رفتوآمد و گذراندن مناسبتها با هر دو خانواده، تعادل نسبی برقرار شود تا هیچ یک از طرفین احساس نکنند که خانواده همسرشان در اولویت قرار گرفته و خانواده خودشان نادیده گرفته شدهاند. این نیازمند برنامهریزی و توافق مشترک بین زوجین است.
کلام پایانی
مدیریت رابطه با خانوادههای اصلی پس از ازدواج، یک مهارت ظریف و نیازمند آگاهی، صبر، گفتگو و همکاری مداوم بین زوجین است. هدف، نه قطع ارتباط یا بیاحترامی به ریشهها، بلکه ساختن یک زندگی مشترک مستقل و سالم است که در آن، هم پیوندهای خانوادگی حفظ میشود و هم حریم و اولویت واحد جدید مورد احترام قرار میگیرد. با تعیین مرزهای روشن، ارتباط محترمانه و اولویت دادن به “ما”ی جدید، میتوانید از بسیاری از تنشهای احتمالی جلوگیری کرده و فضایی آرام و حمایتگر برای رشد زندگی مشترک خود فراهم آورید.
“تعطیلات نوروزی و انتظارات متناقض”
مریم و رضا به تازگی ازدواج کردهاند و اولین نوروز مشترکشان را پیش رو دارند. خانواده رضا انتظار دارند که آنها تمام سیزده روز عید را در شهر پدری رضا و در کنار آنها باشند، همانطور که رضا قبل از ازدواج همیشه این کار را میکرده است. از طرف دیگر، خانواده مریم نیز دلتنگ دخترشان هستند و دوست دارند حداقل نیمی از تعطیلات را با آنها بگذرانند. مریم احساس میکند بین دو خانواده گیر افتاده و رضا نیز تحت فشار خانواده خودش است که میگویند “عروس باید همراه داماد باشد”.
میخواهم بیشتر بدانم:
زندگی مشترک و حد و مرزهایش، هنری کلاود و جان تاونسند، مترجم فرناز فرود، انتشارات صابرین
مرزها و رابطهها: چگونه با مرزگذاری درست زندگی آسودهتری داشته باشیم، ملیسا اربن، مترجم عاطفه برقعی، انتشارات میلکان