زندگی مجموعهای از فراز و نشیبها، موفقیتها و ناکامیها است. هیچکس نمیتواند فرزند خود را در یک حباب شیشهای و به دور از هرگونه چالش و سختی بزرگ کند. در حقیقت، این رویارویی با مشکلات و یادگیری نحوه کنار آمدن با آنها است که شخصیت انسان را صیقل داده و او را برای آینده آماده میسازد. در این میان، “تابآوری” یکی از حیاتیترین مهارتهایی است که میتوانیم به فرزندانمان بیاموزیم. تابآوری به معنای توانایی انطباق موفقیتآمیز با شرایط دشوار، استرسزا و ناگوار، و بازگشت به حالت تعادل پس از تجربه سختیها است. کودکی که تابآوری را میآموزد، در برابر فشارهای روانی مقاومتر بوده، از اعتماد به نفس بالاتری برخوردار است و در مواجهه با شکستها، کمتر دچار ناامیدی و درماندگی میشود. هدف این مقاله، ارائه گامهای عملی به شما والدین گرامی برای پرورش این مهارت ارزشمند در فرزندانتان است.
گام اول: ایجاد یک پایگاه امن و ارتباطی قوی
بنیادیترین اصل در پرورش تابآوری، وجود یک رابطه گرم، صمیمانه و حمایتگرانه بین والدین و فرزند است. کودک باید احساس کند که خانه، پناهگاه امن او است و والدینش، منبع بیقید و شرط عشق، پذیرش و حمایت هستند، حتی زمانی که اشتباه میکند یا با شکست مواجه میشود. وقتی فرزندتان با مشکلی روبرو میشود یا احساس ناراحتی میکند، با تمام وجود به حرفهایش گوش دهید، احساسات او را به رسمیت بشناسید و با او همدلی کنید. برای مثال، اگر فرزندتان از اینکه در مسابقه ورزشی برنده نشده، ناراحت است، به جای کوچک شمردن احساسش یا گفتن “اشکالی ندارد، دفعه بعد!”، بگویید: “میفهمم که الان چقدر ناراحت و ناامید هستی چون خیلی برای این مسابقه تلاش کرده بودی. طبیعی است که چنین احساسی داشته باشی.” این همدلی به او کمک میکند تا احساساتش را بشناسد و بداند که درک میشود.
گام دوم: آموزش مهارت حل مسئله
به جای اینکه همیشه مشکلات فرزندتان را شما حل کنید، به او کمک کنید تا خودش راهحلهای مختلف را پیدا و ارزیابی کند. این کار به او میآموزد که در مواجهه با چالشها، به جای احساس درماندگی، به دنبال راه چاره باشد. برای نمونه، اگر فرزندتان اسباببازی مورد علاقهاش را گم کرده، به جای اینکه فوراً برایش یکی دیگر بخرید یا خودتان تمام خانه را بگردید، از او بپرسید: “فکر میکنی کجا ممکن است باشد؟ چه جاهایی را هنوز نگشتهایم؟ اگر آنجا نبود، کار دیگری هم هست که بتوانیم انجام دهیم؟” با پرسیدن سوالات راهنما، او را به سمت تفکر مستقل و یافتن راهحل هدایت کنید، حتی اگر راهحل اولیهاش بهترین نباشد.
گام سوم: تشویق به پذیرش چالش و تجربه شکستهای کوچک
محافظت بیش از حد از فرزندان و دور نگه داشتن آنها از هرگونه سختی و ناکامی، مانع از رشد تابآوری در آنها میشود. کودکان نیاز دارند تا چالشهای متناسب با سن خود را تجربه کنند، گاهی شکست بخورند و یاد بگیرند که چگونه دوباره روی پای خود بایستند. به فرزندتان اجازه دهید کارهای جدید را امتحان کند، حتی اگر احتمال شکست در آنها وجود داشته باشد. تلاش او را تحسین کنید، نه صرفاً نتیجه نهایی را. برای مثال، اگر در حال یادگیری دوچرخهسواری است و زمین میخورد، به جای ابراز نگرانی بیش از حد، تلاش و پشتکار او را ستایش کنید: “آفرین که دوباره بلند شدی و تلاش کردی! میدانم که یاد گرفتن دوچرخه کمی سخت است، اما تو داری خیلی خوب پیش میروی.”
گام چهارم: کمک به شناسایی و مدیریت احساسات
کودکان تابآور، احساسات خود را میشناسند، میپذیرند و میتوانند آنها را به شیوهای سالم مدیریت کنند. به فرزندتان کمک کنید تا نام احساسات مختلف (شادی، غم، خشم، ترس، اضطراب) را یاد بگیرد و در مورد آنها صحبت کند. به او بیاموزید که داشتن تمام این احساسات طبیعی است، اما نحوه ابراز آنها اهمیت دارد. راهکارهای سالمی برای تخلیه هیجانات منفی به او آموزش دهید، مانند صحبت کردن در مورد احساسات، نقاشی کشیدن، نوشتن، انجام فعالیت بدنی، یا تکنیکهای ساده آرامسازی مانند نفس عمیق کشیدن. برای مثال، وقتی فرزندتان عصبانی است، میتوانید بگویید: “به نظر میرسه خیلی عصبانی هستی. اشکالی نداره عصبانی باشی، اما نمیتونی به وسایل آسیب بزنی. بیا با هم چند تا نفس عمیق بکشیم یا اگه دوست داری در مورد چیزی که عصبانیت کرده حرف بزنیم.”
گام پنجم: تقویت خوشبینی واقعگرایانه و نگرش مثبت
به فرزندتان کمک کنید تا حتی در شرایط دشوار، جنبههای مثبت را ببیند و به آینده امیدوار باشد. این به معنای نادیده گرفتن مشکلات نیست، بلکه به معنای تمرکز بر تواناییها، جستجوی راهحلها و باور به اینکه شرایط سخت، گذرا هستند. به او یادآوری کنید که هر شکستی میتواند یک درس و فرصتی برای یادگیری باشد. برای مثال، اگر در یک امتحان نمره خوبی نگرفته، به جای سرزنش، به او کمک کنید تا دلایل آن را بررسی کرده و برای بهبود عملکردش در آینده برنامهریزی کند: “این نمره چیزی نبود که انتظار داشتیم، اما بیا ببینیم چه چیزهایی باعث شد اینطور بشه و برای امتحان بعدی چطور میتونیم بهتر آماده بشیم. هر کسی ممکنه گاهی اشتباه کنه، مهم اینه که ازش درس بگیریم.”
گام ششم: الگوسازی تابآوری توسط والدین
کودکان بیش از هر چیز، از رفتار والدین خود میآموزند. نحوه مواجهه شما با استرسها، مشکلات و ناکامیهای زندگی، بهترین و موثرترین درس تابآوری برای فرزندتان است. وقتی شما در برابر سختیها آرامش خود را حفظ میکنید، به دنبال راهحل میگردید، از دیگران کمک میگیرید و نگرش مثبتی از خود نشان میدهید، فرزندتان نیز این الگوها را میآموزد و درونی میکند. به طور متناسب با سن فرزندتان، میتوانید برخی از چالشهای خود و نحوه کنار آمدنتان با آنها را با او در میان بگذارید، البته بدون اینکه او را مضطرب یا نگران کنید.
کلام پایانی
پرورش فرزندی تابآور، یکی از ارزشمندترین هدایایی است که میتوانید به او بدهید؛ هدیهای که در تمام مراحل زندگی، از کودکی تا بزرگسالی، همراه او خواهد بود و به او کمک میکند تا با چالشها به شیوهای سازنده روبرو شود و از زندگی لذت بیشتری ببرد. این مسیر نیازمند صبر، آگاهی، تمرین و مهمتر از همه، عشق و حمایت بیدریغ شما است. به یاد داشته باشید که هر تلاش کوچکی در این راستا، سرمایهگذاری بزرگی برای آینده فرزندتان محسوب میشود. اگر در این مسیر با چالشهای جدی مواجه شدید یا احساس کردید فرزندتان در مواجهه با استرسها و مشکلات، بیش از حد آسیبپذیر است، حتماً از راهنمایی یک روانشناس یا مشاور کودک متخصص بهره بگیرید.
“دفترچه قهرمان من”
۱. یک دفترچه یادداشت ساده یا چند برگه کاغذ که به هم متصل شدهاند، تهیه کنید. از فرزندتان بخواهید روی جلد آن، نامی برای دفترچهاش انتخاب کند (مثلاً “دفترچه قدرت من”، “داستانهای موفقیت من” یا حتی نام خودش به عنوان یک قهرمان). او میتواند جلد دفترچه را با نقاشی یا برچسب تزئین کند.
۲. با فرزندتان در مورد یک موقعیت یا چالش کوچکی که در گذشته با آن روبرو شده و توانسته بر آن غلبه کند یا از آن عبور نماید، صحبت کنید. این چالش میتواند هر چیزی باشد: یاد گرفتن یک مهارت جدید (مثل بستن بند کفش، دوچرخهسواری)، کنار آمدن با یک ترس کوچک (مثل ترس از تاریکی برای مدت کوتاه)، حل کردن یک مسئله درسی، یا حتی کنار آمدن با یک “نه” شنیدن از شما و پذیرفتن آن.
از او بخواهید آن موقعیت را به یاد بیاورد. بپرسید: “یادت میآید وقتی… (مثلاً: اولین بار میخواستی از سرسره بلند پارک بالا بروی و کمی میترسیدی)؟ چه احساسی داشتی؟”
سپس بپرسید: “چه کار کردی که توانستی آن کار را انجام دهی یا آن مشکل را حل کنی؟ چه چیزی به تو کمک کرد؟” (مثلاً: چند بار تلاش کردی، از من کمک خواستی، نفس عمیق کشیدی، به خودت گفتی من میتوانم).
از او بخواهید این داستان کوچک موفقیت را در دفترچهاش به هر شکلی که دوست دارد (نوشتن چند جمله کوتاه، کشیدن نقاشی از آن موقعیت، یا ترکیبی از هر دو) ثبت کند. شما میتوانید در نوشتن به او کمک کنید.
3. پس از ثبت داستان، به او کمک کنید تا نقاط قوت یا راهکارهایی که در آن موقعیت به کار برده را شناسایی کند. مثلاً: “پس تو در آن موقعیت خیلی شجاع بودی!” یا “پس تو خیلی پشتکار داشتی و تسلیم نشدی!” یا “پس صحبت کردن با من به تو کمک کرد.” این نقاط قوت یا راهکارها را میتوان به صورت برجسته در کنار داستانش نوشت.
۴. هر از گاهی، بهخصوص زمانی که فرزندتان با یک چالش جدید روبرو شده و احساس ناامیدی یا ناتوانی میکند، با هم به سراغ “دفترچه قهرمان من” بروید و داستانهای موفقیت گذشتهاش را مرور کنید. این کار به او یادآوری میکند که قبلاً هم توانسته از پس مشکلات بربیاید و الان هم میتواند با استفاده از همان تواناییها و راهکارها، با چالش فعلی مقابله کند. این دفترچه به نوعی “سند مصور” توانمندیها و تابآوری او خواهد شد.
میخواهم بیشتر بدانم:
تاب آوری در کودکان، تریش هارپر، مترجم مهسا امیری و زهرا کشفی، انتشارات نگره
تاب آوری کودکان، دکتر وندی ال موس، مترجم محمدرضا مقدسی و طیبه سرلک، انتشارات نگره
راهنمای تربیت فرزندان تاب آور، فرانک دیکسون، مترجم مصباح دانش، انشارات کتابسرای میردشتی